معنی صندلی دوچرخه

تعبیر خواب

دوچرخه

اگر سن دوچرخه سواری نگذشته باشد و گاهی نیز سوار دوچرخه می شوید دیدن دوچرخه در خواب تعبیری ندارد زیرا دنباله افکار و اعمال روزانه شما است ولی اگر سن دوچرخه سواری شما گذشته باشد و دوچرخه در خواب ببینید مسافری برای شما می رسد و یا مهمانی یا یک خبر خانوادگی به شما می دهند که مسلما بد نیست. اگر در خواب ببینید که خودتان سوار دوچرخه هستید کاری مشکل انجام می دهید که انجام آن مستلزم دقت و هوشیاری بسیار است، اگر دیدید دوچرخه سوار هستید و میروید کاری آن چنان که گفته شد انجام میدهید که دور از محیط معمولی شما است و اگر سوار بودید و می آمدید در محدوده خودتان به این مهم نائل می گردید. اگر دیدید پشت دوچرخه کسی سوار هستید با کمک دیگری موفقیت به دست می آورید و اگر دیدید کسی پشت دوچرخه شما نشسته این شما هستید که به دیگری کمک می کنید. این در صورتی است که نترسید. اگر در خواب بترسید نشانه ضعف شما است در مقابل آن کار. اگر دوچرخه متعلق به شما باشد و به دیگری بدهید امکان در اختیار او قرار می دهید و اگر دوچرخه از دیگری گرفتید از کمک و امکانات دیگران استفاده میبرید. چرج ها نمایانگر گردش زمان و روزگارند و تقارن چرخ ها تعادل امیال شما است با حوادثی که اتفاق می افتد و چنان چه یکی از چرخ های دوچرخه خراب باشد گویای این است که تعادل در کارهای شما نیست. -


صندلی

در خواب های ما صندلی اشاره به چیزهای متفاوتی می تواند باشد. اگر زنی در خواب صندلی ببیند و صندلی داشته باشد و ببیند که روی یک صندلی محکم و شیک و قشنگ نشسته از شوهر و زندگی خانوادگی خویش راضی است و با همسرش روابط بسیار خوبی دارد که جای نگرانی نیست. اگر مردی ببیند روی چنین صندلی نشسته از شغل و کار و حرفه خویش خشنود است و خودش فکر می کند حرفه اش مطمئن و آینده اش تامین می باشد خواب او نیز این امید را می دهد. اگر در خواب ببینید که روی صندلی بسیار بزرگی نشسته اید که از هیکل و قد و قواره شما بزرگتر است به نا حق چیزی را تصاحب می کنید که به شما تعلق ندارد یا به مقامی می رسید که صلاحیت تصدی آن را فاقد هستید یا دست به کاری بزرگ می زنید که توانائی انجام آن را ندارید. حال اگر دیدید صندلی زیر پایتان کوچک یا شکسته و لرزان است موقعیت شغلی خوبی ندارید و از آینده خود بیمناک می شوید و در شغل و حرفه خویش دچار تزلزل می گردید.اگر همسرتان را دیدید که صندلی ها را پاک می کند یا صندلی هائی خریده و به خانه آورده برای شما خدمتی دل نشین انجام می دهد. اگر در خواب دیدید که صندلی را زدید و شکستید زیان بزرگی متحمل می شوید اگر دیدید در اتاقی فقط شما روی صندلی نشسته اید در آینده دچار کبر و غرور و خود خواهی می شوید و اگر دیدید همه نشسته اند و شما ایستاده اید تحقیر می شوید و مورد اهانت قرار می گیرد.


-

لغت نامه دهخدا

دوچرخه

دوچرخه. [دُ چ َ خ َ / خ ِ] (اِ مرکب) (مرکب از دو + چرخ + نسبت و اتصاف)، ترجمه ٔ درست از فرانسوی بیسیکلت وسیله ٔ نقلیه دارای دو چرخ لاستیکی که به وسیله ٔ دو رکاب بر اثر فشار پاها به حرکت درآید. (از ذیل برهان چ معین). وسیله ٔ سواری است که دارای دوچرخ است و با حرکت پا راه رود. (یادداشت مؤلف).
- دوچرخه ٔ موتوری، دوچرخه ای که در آن موتور کار گذاشته اند. دوچرخه که با نیروی موتور حرکت کند نه با نیروی پا.


صندلی

صندلی. [ص َ دَ] (اِخ) رجوع به صندلی غزنوی شود.

صندلی. [ص َ دَ] (اِ) سندلی. کرسی که در قدیم کفش پادشاهان بر آن می گذاشتند. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ج 2 ص 1337). و در همین حاشیه از رشیدی آرد که ظاهراً معرب صندلی است - انتهی. نوعی از تخت کوچک که بهندی جوکی گویند. (غیاث اللغات). مرحوم بهار صندلی را جزء لغاتی شمرده است که از روس و اطریش و غیره داخل فارسی شده است. (سبک شناسی ج 1 ص 281). کرسی پشت دار که بر وی نشینند. زیرگاه: به کرمان آمد و بر پهلوی تخت سلطانی بر صندلی صدارت نشست. (سمط العلی ص 81). در آن حین از اسپ پیاده شده و بر صندلی نشسته، عراقیان را بر محاربه و دستبرد تحریص کرد. (حبیب السیر). || (ص نسبی، اِ) کفش فروش. (مهذب الاسماء). || نوعی جامه ظاهراً برنگ صندل یا از پارچه ٔ صندل:
جز بصندل خری نکوشیدی
جامه جز صندلی نپوشیدی.
نظامی.
زین همه جامه ٔ معنی که خدا داد بمن
صندلی و قتلی پیش کسی ننهادم.
نظام قاری (دیوان البسه چ استانبول ص 93).


دوچرخه چی

دوچرخه چی. [دُ چ َ خ َ / خ ِ] (ص نسبی) (مرکب از «دوچرخه » + «چی » پسوند نسبی مأخوذ از ترکی) دوچرخه سوار. آن که دوچرخه براند. که سوار دوچرخه باشد. || دوچرخه ساز. که تعمیر دوچرخه پیشه دارد.


دوچرخه سازی

دوچرخه سازی. [دُ چ َ خ َ / خ ِ] (حامص مرکب) صنعت و شغل دوچرخه ساز. تعمیر وفروش دوچرخه. || (اِ مرکب) محل تعمیر دوچرخه. دکان دوچرخه تعمیرکنی. رجوع به دوچرخه ساز شود.


دوچرخه سوار

دوچرخه سوار. [دُ چ َ خ َ/ خ ِ س َ] (ص مرکب) که سوار دوچرخه باشد. دوچرخه ران. که با دوچرخه راه طی کند. رجوع به دوچرخه چی شود.

فرهنگ معین

صندلی

(صَ دَ) (اِمر.) سندلی، وسیله ای که روی آن می نشینند.، ~ الکتریکی نوعی صندلی فلزی که از آن جریان برق عبور داده و برای اعدام به کار می برند.، ~ چرخ دار نوعی صندلی دارای چرخ برای افراد معمول و بیمارانی که قادر به حرکت نیستند، ویلچر.


دوچرخه

(دُ چَ خِ) (اِمر.) نوعی وسیله نقلیه دارای دو چرخ یکی در عقب و یکی در جلو، و دو رکاب و یک زنجیر که با فشار رکاب به وسیله پا زنجیر به گردش در می آید و در نتیجه این وسیله به حرکت درمی آید.

فارسی به عربی

دوچرخه

دراجه، عربه

فرهنگ فارسی هوشیار

دوچرخه

وسیله سواری است که دارای دو چرخ است و با حرکت پا راه می رود

فارسی به آلمانی

دوچرخه

Karren (m), Karte

معادل ابجد

صندلی دوچرخه

1002

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری